دف دف ددف

قالب وبلاگ

هاست لينوكس

مرجع راهنمای وبلاگ نویسان

سفارش طراحی اختصاصی قالب وب سايت و قالب وبلاگ

طراحي وب

شارژ ایرانسل

فال حافظ


 
دف دف ددف
|

 

 بانام و یاد خداوند متعال

وبا عرض سلام و درود به اعضای محترم انجمن مثنوی پژوهان ایران

بر آن شدیم که در این صبح آدینه گذری کوتاه بر سازی کهن داشته باشیم.

نوای موسیقی و نغمات قلوب منجذبه را حیات می بخشد.

موسیقی از علوم ممدوحه در گاه کبریاست تا در جوامع کبری و صوامع عظمی به ابدع نغمات ترتیل آیات نمایی و چنان آهنگی از دل و جان بلند کنی که ملاء اعلی به اهتزاز آید. ملاحظه کن که نظر به این جهت فن موسیقی چقدر ممدوح و مقبول است اگر توانی الحان و انغام و ایقاع و مقامات روحانی را به کار بر و موسیقی ناسوتی را تطبیق بر ترتیل لاهوتی کن . آنوقت ملاحظه فرمایی که چقدر تاثیر داردو چه روح حیات رحمانی بخشد، چنان نغمه و آهنگی بلند کن که بلبلان اسرار الهی رامشعوف و مفتون سازد.

موسيقي نواي برخاسته از جان است كه گاه سوز و گداز َفراق و گاه اميد وصل را زمزمه‌گر است و مقامات معنوي را در گوش جان نواخته و روح را به آرامي از ظلمت به ملكوت سوق مي دهد.

مغني از آن پرده نقشي بيار ببين تا چه گفت از درون پرده دار (حافظ)

 انسان از زماني كه پا به عرصه وجود گذاشت و در آغوش طبيعت بدون قيد و بند و به طور آزاد در ظلمت جهل و ناداني زندگي مي كرد داراي احساسات و عواطف و واجد تاثرات و حالاتي چون بيم و اميد، غم و شادي و ميل و نفرت بوده است. اين عواطف و احساسات و ادراكات مي بايست به صورتي جلوه گر شود كه شعرو موسيقي و رقص نمونه اي بارز از بيان اين احساسات و مولود عواطف مي باشند. بر مردمان نخستین، آهنگ موج دریا، زمزمه نسیم باد، ترنم باران، نوای آبشاران، آوای پرندگان و صدای پای اسبان، موسیقی روح نواز بود. در این دوره که هم زمانی پیدایش آدم و موسیقی است، آدمی به ٍفراست دریافت که طبیعت با او سخنها دارد به هزاران زبان، اگر گوش و چشم جان را باز گذاریم :
چشم دل بازکن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
آن زمان،نقش موسیقی، آگاه کردن غیر ارادی آدمی بود از وضع طبیعت و بعدها آگاه کردن ارادی برای خبررسانی و اعلام وقت های گوناگون با مفاهیم مختلف و از آن پس بود که افلاطون ندا در داد که : روان انسان از راه موسیقی،تناسب و هماهنگی می یابد .
موسیقی عرفانی خود یک عشق است و در تاریخ علم می خوانیم که بسیاری از بیماری های درمان ناپذیر با دارو، با نوای نی و خروش دف، درمان پذیرند.
واینک موسیقی اصیل ایرانی با ابزاری بنام « دف » در کف عاشقان می خروشد و در مقالات با حکیمان و هستی شناسان، از پشتوانه علمی بهره جسته، در جایگاهی شایسته نشسته و خاصیت درمانگری، نشانه شناسی و هستی شناسی یافته است .
برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن
و این خروش تا به جایی است که :
پیرمحله دف به کف ، پنجه به پوست می زند
یا ز تو شکوه می کند یا در دوست می زند
سخن از دف و جایگاه والای آن، تا جایی است که از اعصار دیرین، از این ساز بعنوان ًسراینده ی حق و ستاینده ی تنها معبود، یاد شده است . همچنان که در تورات زبورو دیگر کتب مقدس
نام آن ذکر شده است. دف، دوب، در زبان سومری به معنی لوحه و خط است . از این زبان وارد اکدی شده « دوپو» و « توپو» گردیده و از این زبانها وارد آرامی شده « دوپ» گردیده به معنی لوحه و صفحه ، بعدها در زبان عربی دف شده و به معنی لوحه به کار رفته است . : دف (فارسی عربی،‌ترکی،‌آلبانیایی) همان دایره است ضمن این که این لفظ در مصر و آلبانی به طور کلی معنای دایره می دهد
دف و دپ اسم صوت است و صدایی است که از کوبیدن ضربه ای به پوست دف بر می آید دکتر محمد معین در معنی کلمه ((دف)) کلمه زدن وکوبیدن را آورده است

كلمه دف در اصل عبري است و معني كوبيدن را مي دهد.
دف سازی است که اساسا ً عبارت است از قابی که بر یک طرف و گاه دو طرفش پوست کشیده شده است و با زدن یا کشیدن انگشتان بر آن نواخته می شود و دیگر بار در قرن هفدهم به وسیله ترکان عثمانی رایج گردید. در قرن نوزدهم این ساز، به علت ماهیت حماسی بودن نوای آن، به عنوان سازهای موزیک نظامی شناخته شد. این ساز به وسیله مسلمانان اسپانیا در اروپا رواج یافته است و در قرن پانزدهم میلادی متروک شد. از بررسی تاریخچه ی سازها در می یابیم که طولانی ترین قدمت را می توان برای سازهای کوبه ای قائل شد که سادگی در ساخت و نواخت آن موجب گردیده تا انسان در رهگذرتاریخ خویش زودتر آن را یافته و بدان بپردازد.

از معنای لغوی و پیدایشی دف که درگذریم، باید گفت که « دف نوازی »، پردازش اطلاعات غیر کلامی است، کلام موسیقیایی عرفانی و گاه هیجانی . زبان و کلامی ندارد لیکن هر کوبۀ بی کلامش به هزاران زبان در سخن است . طنین آوای دوست، گوش به گوش، چونان می عشق جملگی را در می رباید :
از می عشق ریختی در دل آدم اندکی از دل او به هر دلی دست به دست می رود
،

 دف به لحاظ سادگي ساختمان و قداست، هميشه مورد توجه مردم بوده است. هرگاه سير فرهنگي – اجتماعي دف را به عنوان يكي از ابتدائي‌ترين سازهاي كوبه اي بنگريم به اين نتيجه مي رسيم كه اين ساز با صداي گيرايش هيچ‌گاه متعلق به فرهنگ يا مكان خاصي نبوده، چرا كه ردپاي پيدايش و ساخت اوليه آن را به هيچ قوم يا مليتي نمي توان نسبت داد.

افسانه ای در میان کرد ها رواج دارد که قدمت ( دف) را به زمان حضرت آدم می رساند میگویند

 آنگاه که حضرت آدم گوسپندی را قربانی کرد پوستش را بر کند و دباغی کرد و سپس آنرا بر چهار چوبی کوبید و با ضرباهنگی  به ذکر خدایش پرداخت.

ساختن، نواختن و استفاده از اين ساز همواره در فرهنگهاي مختلف متداول بوده و در هر قوم با توجه به آداب و رسوم و سنتهاي حاكم، كاربرد ويژه اي داشته است جايگاه دف در ميان اقوام قبايل همواره متداول بوده است. در برخي قبايل از دف به عنوان ساز اصلي در مجالس سور و شادي استفاده مي شده است، حال آنكه در قومي ديگر استفاده از اين ساز مخصوص مراسم جنگ و كارزار بوده و برخي ديگر آن را برای اجراي مراسم آئيني مذهبي مورد استفاده قرار مي‌داده‌اند. در هزاره سوم قبل از ميلاد ساكنان دره نيل (مصر باستان) در معابد خود هر روز مراسم مذهبي را با صداي انسان و سازهاي مختلف از جمله دايره هاي بزرگ در برابر خدايان متعدد خويش انجام مي دادند. تاریخ طبق مدارک و شواهد نشان می دهد که خاستگاه اولیه دف به شکل ابتدایی و پیشرفته نشده خود سومر بوده است و سپس توسط آرامی ها و از طریق اعراب به تمدن های دیگر راه یافته است. همچنين به گفته يكي از محققان ترك، در عروسي حضرت سليمان و بلقيس دف نواخته مي شده است. از نشانه هاي ديگر حضور دف در ميان مردم نقشهاي حجاري شده دسته اي از نوازندگان در خرابه هاي باستاني آسوره مي باشد كه در ميان آنان سازهاي گوناگون از جمله ساز دف به چشم مي خورد كه از نظر ساختمان تفاوت چنداني با دف امروز نداشته است. از ديگر آثار، نقش برجسته كاهنان معبدي است كه همراه چند نفر دف نواز و چنگ نواز در حال هديه كردن قرباني خود مي باشند.

بر طبق رواياتي كه از روزگاران كهن در ادبيات ايران باستان آمده است مراسم جشن نوروز و تحويل سال پارسيان در دوران شاهنشاهي هخامشيان و بعدها ساسانيان توسط نواي دف همراهي مي شده است.

پس از ظهور اسلام در شبه جزيزه عربستان و با توسعه اين قلمرو، اعراب نواختن دف را از ايرانياني كه به عنوان اسير جنگي در ميان آنان بودند آموختند. پس از تحريم موسيقي توسط چندي از دينداران كه موسيقي را تنها در بعد نفساني آن ديده و از بعد روحاني آن بي خبر مانده بودند، عرفا دريافتند كه براي تزكیه و پالايش روح در كنار دستورات شرع، استفاده از عناصري نظير عشق، موسيقي، شعر و حرکات سماع مي تواند از مؤثرترين شيوه ها براي وارهيدن از عالم جسماني و عروج به عالم روحاني باشد و انسان را به تجربه لحظات بي خويشي و تهي بودن از منيّت و خودي برساند.

مستم از باده هاي پنهاني وز دف و چنگ و ناي پنهاني (مولانا)

بدين جهت توسعه و اعتلاي بعد معنوي و عارفانه موسيقي مدّنظر صوفيان واقع گشته و بدان پرداختند :

نداني كه شوريـده حالان مسـت چـرا برفشـانند در رقص دست

گشـايد دري بـر دل از واردات فشـاند سـرو دست بر كائنـات

حلالش بود رقص بر ياد دوست كه هر آستينش جاني در اوست

در بررسي تاريخ موسيقي به نوعي موسيقي ريتميك بر مي خوريم كه مربوط به جنبه هاي فكري و فلسفي گروههاي مختلف تصوف مي باشد كه شاخص ريتم در آن نقش ادواري دارد. آنچه كه اين موسيقي را جلوه و آرايش مي دهد نقش كلام است كه همزمان با ريتم و در پاره اي از گروهها باسماع و حركات دسته جمعي و منظم شكل مي گيرد. اين موسيقي كه دف در آن نقش بسزائي دارد ازمثلث عشق و عاشق و معشوق و يا جذبه و جاذب و مجذوب در تار و پود كوبه هاي انگشتان دف زنان متجلي مي شود وفيزيك او به يك بي حسي خاص دچار مي شود و از قالب تن رها مي گردد. و در اين ميان نواي موسيقي و به خصوص دف وسيله اي است كه باعث مي شود انسان از طريق شنيدن به درون خود راه يابد و خود را با كل جهان متصل بيند و آرامشي دلپذير و لذت بخش در خويش احساس كرده و راهي براي رسيدن به كوي دوست و يكي شدن با ابديت بپيمايد.

دل وقـت سـماع بـوي دلـدار بـرد جـان را به سـراپرده اسرار برد

اين زمزمه مركبي است مر روح تورا بردارد و خوش به عالم يار برد

(معزالدين حمويه)

زان رونق هر سماع آواز دف است زانست كه دف زخم و ستم را هدف است (مولانا)

شکل دف اشاره است به دايره الاكوان و پوست روي دف اشاره است به وجود مطلق و ضربه هايي كه بر دف وارد مي شود اشاره است به ورود واردات الهي از باطن به طرف وجود مطلق به منظور خارج كردن اشياء ذاتي از باطن به ظاهر، و زنگوله ها اشاره است به ظهور تجليات الهي.

كسي كه جوهر خود را نديده است كسي كان ماه از چشمش نهان است

چنين كس را سماع و دف چه باشد سماع از بهر وصل دلستان است (مولانا)

 حضرت مولانا از بزرگان و شيفتگان موسيقي و سماع بوده است. انقلاب روحي مولانا با سماع آغاز گرديد و موسيقي جان مايه اين سماع و حال عارفانه گشت تا جايي كه بيشتر اشعار ديوان عظيم شمس و مثنوي معنوي را در سماع سروده است. اين اشعار از وزن و ريتمي خاص برخوردار مي باشند كه گويي ريشه در دف دارد و آن آواي خوش مولانا چرخ چرخان تا ثريا دف را سماع كرد. او كه اين پايكوبي و دست افشاني را با دف آغاز مي كرده و شور و وجد و حالي خاص مي يافته است به دف و نواختن آن علاقه وافر ابراز كرده و در ًفراق و عشق مولايش، شمس، بر دف گريه ها كرده و شعرها سروده است. اشعاري كه نزديكي و انس مولانا را به دف و دف نوازي نشان دهند و قداست اين ساز كه او را پله پله تا ملاقات خدا مي برد و به دنبال آفتاب مي كشاند را به جهانيان نشان مي دهد. روح مولانا آميخته با موسيقي است، موسيقي كه از عرفان و عشق نشأت گرفته است و براي جان بخشيدن به اين موسيقي، مستانه بر دف پنجه مي زند و شعر و موسيقي را ثبت بر جريده عالم مي كند.

پنجره اي شد سماع سـوي گلستان نو گوش و دل عاشـقان بـر سـر اين پنـجره

آه كه اين پنجره هست حجابي عظيم رو كه حجابي خوش است هيچ مگو اي سره

ديوان شمس

توجه خاص مولانا به موسيقي و سماع موجب گرديد پيروان وي جايگاه ويژه اي براي موسيقي و دف نائل شوند به حدي كه صلاح الدين زركوب وصيت مي نمايد تا پس از مرگ، جنازه اش را دف زنان و رقص كنان و پاي كوبان تا آرامگاه ابدي وي حمل كرده و به خاك سپارند و با اجراي اين وصيت توسط مولانا، از آن پس هرگاه كسي از پيروان يا بستگان مولانا رخت از جهان بر مي بست جنازه او را دف زنان و دست افشان به خاك مي سپردند.

ميا بي دف به گور من زیارت كه در بزم خدا غمگين نشاید (مولانا) مست شدند عارفان، مطرب معرفت بيا زود بـگو ربـاعيـي، پيـش درآ، بگيـر دف

باد به بيشه درفكن، در سر سرو و بيدزن تا كه شوند سرفشان بيد وچنار صف به صف
ودر پایان نیز شواهد و مثالهای متعددی از بزرگترین شاعران ایرانی ارائه میکنیم که نمایندۀ اهمیت این ساز پرشکوه و پرمعنا از دیر باز می باشد:
سراینده ای این غزل ساز کرد دف و نی و چنگ را هم آواز کرد
« فردوسی »
هله من مطرب عشقم، دگران مطرب زر
دف من دفتر عشق و دف ایشان دف تر
«مولوی»
بی دف بر ما میا که ما در سوریم برخیز و دهل بزن که ما منصوریم
«مولوی»
ای مطرب جان چو دف بدست آمد این پرده بزن که یار مست آمد
«مولوی»
سرنتوانم که بر آرم چو چنگ گرچه دفم پوست بدرد قفا
«سعدی»
من به خیال زاهدی گوشه نشین و طرفه آنک
مغبچه ای ز هر طرف می زندم به چنگ و دف
«حافظ»
حدیث عشق را که از حرف و صوت مستغنیست
به نالۀ دف و نی در خروش و در ولوله بود
«حافظ»
دست افشان، پای کوبان دف زنید و صف زنید
زان که عیشی خوشتر از عیش شباب آمد پدید
«قاآنی»

 

 

. صدای این ساز مثل دایره ولی هیجان انگیزتر است. وقار مخصوصی دارد که شنونده را به تفکر در عوالم رویا وامی دارد دف در هزاره ی قبل از میلاد همانگونه که اشاره شد وسیله ای بود که با آن به وجد و سماع و نیایش در پرستشگاه ها می پرداختند و در جشن ها و پایکوبی های مهم شرکت میجستند و در هنگام سماع و در حلقه ذکر این دف است که با نوای خود سالک را تا مرحله ی از خود بیخودی پیش می برد و سالک با هماهنگ کردن خود با ریتم ذکر، ناخواسته به سماع می پردازد و در اینجاست که دف باعث رفتن به سماع و ایجاد خلسه و وصال به حق می باشد. به همین دلیل است که هر گاه دفی در هنگام نواختن پاره شود صوفیان بر دف لفظ شهید را می گذارند. در فرهنگ کردستان دف یا دایره به عنوان یک ساز مذهبی به کار می رود آنان  وضو گرفته ودف را با ذکر و مناجات در حالت سماع یا جذبه مینوازند .مقام های دف عبارتند از : قیام (حی الله)، غوثی، دائم، حدادی، سقزی ودائم کند و تند..در اینجا لازم میدارم که یادی کنیم از خلیفه میرزا آغه غوثی از بزرگان دف نواز سنندج که نقشی به سزا در حفظ این ساز برای نسل های بعد از خودش داشت. روحش شاد و یادش گرامی باد. استاد محمد رضا لطفی نخستین شخصی بود که این جسارت راداشت که دف رااز خانقاه به بیرون آورد و به موسیقی وارد کند و استاد بیژن کامکار در سال 1357 اولین شخصی بود که به پیشنهاد استاد شجریان این ساز را در گروه عارف و شیدا نواخت و همچنین نخستین شخصی بود که برای آن نت نوشت و شروع به تدریس کرد.
در سال‌های اخیر دف نوازی در بیشتر شهرهای ایران رایج‌تر شده است و هنر آموزان به آموختن آن روی آورده‌اند،و در حال حاضر در بسیاری از ارکسترهای ایرانی دف یا دایره یکی از سازهای اصلی به شمار می آید.

(کمانه حلقه ای چوبی است با عرض 5 الی 6.5 سانتی متر(تفاوت در اندازه به دلیل تفاوت در اندازه دستان نوازندگان این ساز است و اینکه این ساز برای دستان خانم ها نیز مناسب باشد) با دایره ای به قطر 50 الی 55 سانتی متر که کمتر به اندازه های کوچکتر یا بزرگتر دیده می شود.ضخامت چوب از طرف پوست، به 2 الی 3 میلیمتر و از طرف پشت به 1.5 سانتی متر می رسد.در صورتی که کمانه به شکل دایره ساخته شده و از تقارن کامل برخوردار باشد و پوست از طرفین یکسان کشیده شود، ساز صدای بسیار مطلوبی خواهد داشت.روی قسمت پشت چوب، یک فرو رفتگی ایجاد می گردد که محل استقرار انگشت شست میباشد و اصطلاحا آنرا شستی می گویند پوست طبیعی از پوست حیواناتی

 همانند گوسفند، بز، آهو و میش استفاده می گردد.پوست مناسب پوستی است که کهنه باشد.برای امتحان، اگر به پوستی آب بزنیم و از آن بوی نامطبوع ساطع نشود، پوست کهنه است.

 

 

پوست باید به خوبی دباغی شده باشد، یعنی ضخامت تمام نقاط آن یکسان باشد.برای دباغی پوست نباید از موادی همانند آهک که در صنایع چرم سازی به کار می رود، استفاده شود.بلکه باید در آب خوابانده شود و به مرور زمان موها را از پوست جدا نمود.آهک و مواد شیمیایی که در چرم سازی به کار می رود، چربی پوست را از بین می برند و در صدای آن تاثیر بدی می گذارند.

پوست دف را نباید خیلی گرم کرد چون احتمال پاره شدن پوست وجود دارد.در ضمن، ممکن است در اثر کشیدگی زیاد پوست، کمانه کج شود.گرم کردن پوست، باعث خشک شدن چربی پوست شده و ساز را بد صدا می کند.حتی الامکان نباید به پوست دف آب زد چرا که در دراز مدت، بر کیفیت صدای آن اثر گذار است.

اگر پوست دف در اثر گرمی هوا یا آفتاب بسیار کشیده شود، می توان آنرا از طرف پوست روی زمین صاف یا موزاییک شده گذار تا رطوبت زمین را آهسته آهسته به خود جذب کند.

پوست را نباید روی آتش گرم کرد.برای گرم کردن پوست باید از هوای خشک، آفتاب یا تشک برقی استفاده کرد.اگر هیچ کدام از موارد در دسترس نبود، ناگزیر از هیتر برقی یا آتش استفاده می شود.لازم به ذکر است که در این روش، احتمال وقوع شوک حرارتی، پاره شدن پوست، خشک شدن چربی پوست و در نهایت پاره شدن پوست را به همراه دارد.پوست های مصنوعی از جنس کالک حدود سال 1380 به پیشنهاد استاد بیژن کامکار توسط آقای مسعود حبیبی اختراع شد.

پوست مصنوعی نسبت به پوست های طبیعی خواصی دارد که از جمله آن می توان به

داشتن کوک ثابت

قابلیت کوک با نت برای هر دف معین

یک دستی ضخامت سطح پوست دف

یک دستی کشش و یک دستی مواد سازنده در کل پوست

عدم جذب رطوبت در نتیجه عدم تغییر حالت بر اثر آن

عدم تغییر کوک در حال اجرا

تاب بر نداشتن کمانه به دلیل کشش یک سان پوست

صدای استاندارد شده همانند سازهای ارکستر و سمفونی

تجزیه نشدن توسط باکتری ها و میکروب ها

نداشتن بوی نا مطبوع

عدم ایجاد بیماری و حساست

عدم افت ارزش ساز به دلیل عدم افت کیفیت پوست آن

پر طرفدار تر از سازهایی با پوست طبیعی)

دوستان دنیای هنر بی انتهاست دنیای آن به بزرگی عالم کاءنات و به بلندای کهکشانهاست نوای موسیقی از احساسات و انفعالات درونی انسان ناشی میشودهر چه از روحی متعالی برخیزد نوایی جان فزا به گوش میرسد و هر چه پست تر باشدنوایش نیز به پلیدی میگرایدبا شنیدن یک ملودی همان احساساتی که در سازنده آهنگ وجود داشته در شنونده نیز ایجاد میشود..ناپسند ترین صفت هنرمند آن است که برای مقام،از شناساندن فن خود امتناع کند و بزرگترین افتخار یک استاد آن است که شاگردش به مقامی عالی تر از مقام او برسد.

در اینجا دعوت میکنیم از گروه دف نوازان بانوان باران که به روی صحنه تشریف فر ما بشوند.این گروه در سال 1385 توسط اینجانب حامد رضوانی تشکیل و هر ساله اجراهای متعدد در اصفهان و حومه برگذار میکند. گروه باران به منظور آشنایی هر چه بیشتر هنر جویان با بعد گروه نوازی دف تشکیل شد و با تصنیف خوانی و خواندن آیات و اذکار دسته جمعی همچنان به کار خود ادامه میدهد. با شروع سال جدید ساز های ملودی جدیدی به آن اضافه کردیم و با توکل به خدا و با دعای خیر شما دوستان در جهت اعتلای این ساز گام برمیداریم.

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
:: برچسب‌ها: <-TagName->
نویسنده : hamed تاریخ : جمعه 30 فروردين 1392برچسب:,



آخرین مطالب وب سایت گروه دف باران
» اولین اجرای باران برای بانوان
» دف دف ددف
» نخستین اجرای سال 1392
» شمس تبریزی
» شبی با دف و نی
» دست نمی دهد به ما ، دست به ما نمی رسد...
» کو شراب کهنی تا برد از هوش مرا
» آتش در نیستان
» مطلب ارسالی ازnooshin
» سخنانی از ملاصدرا
» اجرای جدید گروه
» دف به دف بگرفت و بر دف جان دمید...
» نه دلسوز و نه همدم
» سرگذشت حسن کسایی
» دف و نی...



 

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.